هزار بار داستان رفتنت را مرور کردم
و هنوز نمی دانم چگونه قدم زنان به نیمکت سرد ایستگاه اتوبوس رسیدی
نمی دانم چه زمانی از طلوع آفتاب را دیگر ندیدی
و نمیدانم بر ذهنت چه گذشت و بر قلبت
و امروز دوباره مرور کردم.....
نمی دانم چه زمانی از طلوع آفتاب را دیگر ندیدی
و نمیدانم بر ذهنت چه گذشت و بر قلبت
و امروز دوباره مرور کردم.....