Saturday, November 25, 2006



و فقط من ميدانم كه تو چه نجيبانه خستگی هايت را به باد می سپاری


و آرامشت را با يك فنجان قهوه به من هديه ميدهی
 
posted by مهناز at 6:22 PM |


10 Comments:


At 11:38 PM, Anonymous Anonymous

اينجا پر از رنگ و اميد وزندگي است و اين فوق العاده است
شاد باشي مهناز عزيز

 

At 11:47 PM, Anonymous Anonymous

اينجا پر از رنگ واميد و زندگي است و اين فوق العاده است
شاد باشي مهناز عزيز

 

At 1:41 AM, Blogger Unknown

wow... ye ghahveye talkhe talkh e talkh... ke vaghti khordish tamame talkhiaye zendegi barat mesle nabat shirine shirine shirin bashe

 

At 1:37 AM, Anonymous Anonymous

چه زیباست ان زمان که خستگی را به هیچ بهانه یا غیر از در کنار تو بودن در کنم

 

At 9:50 AM, Blogger تيستو سبزانگشتي

چه قدر قشنگ آرامش را به دست آوردي!
خوش به حالت

 

At 7:18 PM, Anonymous Anonymous

اون روز که برای اوٌلين بار لباسهامون توی يه ماشين لباسشويی با هم
شسته شدن و کنار هم روی بند رخت خشک شدن ، تازه باورم شد که
اونهمه سختی و صبر برای به هم رسيدنمون ،آرامشمون، بالاخره نتيجه داده .

 

At 7:19 PM, Anonymous Anonymous

This comment has been removed by a blog administrator.

 

At 7:19 PM, Anonymous Anonymous

This comment has been removed by a blog administrator.

 

At 2:30 PM, Anonymous Anonymous

خوشا به حالت.

 

At 4:48 AM, Anonymous Anonymous

man koli vaghte mikham nazar bezaram ama in bakhshe nazaratet ba in baz shodanesh bichaaaaaaaaaaram karde